الان
در قرن 21 ، صدها شهر در کشور ما وجود دارند که حتی یک سالن سینما هم
ندارند و حتی یک بار هم یک کنسرت موسیقی در آنها اجرا نشده است!
عصرایران ؛ جعفر محمدی -
درباره ماجرای آب بازی دختران و پسران جوان در پارک آب و آتش ، حرف و حدیث
های زیادی گفته شده است : از این که «مگر اشکالی داشته کار این جوانان؟»
تا « این کار طرح دشمن بوده برای از بین بردن حیا در جامعه » .
این
که کدام یک از باورهای فوق ، مقرون به واقع است و کدامشان نادرست ، موضوع
این بحث نیست و در جامعه ای که تکثر فکری در آن یک واقعیت است ، چنین
تضادهایی قابل تصور است.
موضوع بحث حاضر ، خود ماجرای پیش آمده و نقد
دیدگاه های موافقان یا مخالفان آن نیست ، بلکه ریشه یابی این ماجرا دغدغه
اصلی این نوشتار است ، موضوعی که نه رسانه های دل کباب برای ارزش ها بدان
پرداختند ، نه مسوولانی که همه چیز ، حتی باریدن و نباریدن باران را توطئه
دشمن می دانند و نه آنانی که گفتند "مگه چیه؟!" .
واقعیت انکار
ناپذیر این است که جامعه جوان ایرانی ، با کمبود شدید و جدی "تفریح" و
"دلخوشی" روبروست. شور و انرژی جوانی در جوانان ایرانی ، کمتر فرصت تخلیه
در مسیرهای صحیح می یابد و این انرژی متراکم یا «در درون جوانان به توده ای
از اندوه و افسردگی و ناامیدی تبدیل می شود» ، یا «در مسیر تبهکاری هایی
هرز می رود که هر روز اخبارش را در صفحات حوادث روزنامه ها می خوانیم » ،
یا « به شکل رفتارهای هنجارشکنانه ای مانند رانندگی های خطرناک در معابر
عمومی و به خطر انداختن جان مردم نمود می یابد» ، یا «در بیهودگی های
روزمره مانند ایستادن در سرکوچه ها و گز کردن خیابان ها و پارک ها سپری می
شود» یا «ناگزیر در فرار از دنیای واقعی به فضای مجازی و وبگردی های
سرگردان طی می شود» و نظایر این ها.
البته این بدان معنا نیست که
همه جوانان این گونه اند چه آن که جوانان زیادی هم داریم که انرژی جوانی
شان را در مسیر علم و هنر و ورزش و کار و تولید و ... صرف می کنند و منشأ
اثر و خدمت و افتخار می شوند ؛ اما نباید به این جوانان بسنده کرد و میلیون
ها جوان پرانرژی ، بی برنامه و سرخورده را فراموش کرد.
جوان امروز
ما ، وقتی شغلی ندارد تا امرار معاش کند ، وقتی محدودیت های روا و ناروا ،
عرصه را بر او تنگ می کنند ، وقتی اماکن تفریحی مانند ورزشگاه ها ، کلوپ
های بازی ، استخرها ، سینماها و تئاترها ، کنسرت ها ، انجمن های جوانان و
... یا وجود نداشته باشند ، یا محدود باشند و یا گران و تکراری ، چه کند؟
الان
در قرن 21 ، صدها شهر در کشور ما وجود دارند که حتی یک سالن سینما هم
ندارند و حتی یک بار هم یک کنسرت موسیقی در آنها اجرا نشده است!
اماکن
تفریحی و ورزشی هم که بسیار محدودند و غالباً گران و خارج از توان مالی
خیلی از جوان ها . حتی خیلی از شهرهایمان پارک درست و حسابی هم ندارند و
اگر هم داشته باشند ، اگر دو تا جوان بخواهند قدمی در آن بزنند هیچ بعید
نیست که مورد استنطاق قرار بگیرند که "اینجا چه غلطی می کنید؟"
تازه
، این ها مشکلات عمومی جوانان در حوزه تفریح و سرگرمی است و الا اگر نگاه
نزدیک تری به موضوع داشته باشیم درخواهیم یافت که اوضاع دختران جوان در
جامعه ایران به مراتب بدتر است ؛ دخترانی که بر خلاف برادران خودشان ، حتی
اجازه رفتن تا سرکوچه را هم ندارند و خیلی هایشان افسردگی و بیماری های
مفاصل و دردهای ناشی ار بی تحرکی گرفته اند ، دخترانی که آنقدر در اجتماع
غایب بوده اند که وقتی به هر دلیلی مانند ازدواج ، قبولی در دانشگاه ، مرگ
پدر و ... از بند قیدهای ناروا می رهند ، دچار افراط می شوند ،اعتمادهای
نابجا می کنند ، فریب می خورند و به همان اندازه که از کنج نشینی آسیب دیده
اند و بلکه بیشتر ، از حضور در جامعه ضرر می کنند و حتی گاه ضرر می
رسانند.
جوان چه کند؟ از صبح تا شب چگونه وقت خود را پر کند؟ همه
اش را کار کند؟ لم بدهد و تلویزیون نگاه کند؟ خیابان ها را متر کند و آمار
درختان پارک ها را دربیاورد؟ پی الواطی برود؟ واقعاً چه کند وقتی مدیران
جامعه ، برای اوقات فراغت او و برای هدایت انرژی متراکم جوانی اش ، هیچ
فکری نکرده اند. همه اش که نمی شود با هیات و مسجد و اعتکاف و مانند این ها
به انبوه نیازهای متنوع جوانان پاسخ داد و در تلویزیون حضور جوانان در
مجلس عزاداری محرم را پخش کرد و نتیجه گرفت که همه چیز بر وفق مراد است و
نمونه اش همین حضور انبوه جوانان در مثلاً اعتکاف مسجد دانشگاه تهران.
شاید
اگر نصف انرژی ای که آقایان مسوولان برای طرح هایی مانند "گشت ارشاد"
گذاشته اند برای نشاط و تفریحات سالم جوانان می گذاشتند ، اساساً نیازی به
چنان طرح هایی نبود.
در فضایی که جوان از یک سو ، با محدودیت
امکانات مواجه است و از سوی دیگر انواع فشارها بر او تحمیل می شود و
جایگزینی هم برای محدودیت ها عرضه نمی شود ، کاملاً قابل انتظار است که یک
عده از همین جوانان ، با هم قرار بگذارند که یک روز بروند در پارک آب بازی
کنند . اصلاً فرض کنیم آنهایی که می گویند این کار ، توطئه دشمنان بوده و
طرحی بوده که جوانان را به بهانه آب بازی دور هم جمع کنند و اختلاط دختر و
پسر را ایجاد نمایند و ... راست گفته اند ؛ در چنین حالتی باز هم برمی
گردیم به مساله اصلی این بحث که لابد خلأیی در زمینه تفریح و تخلیه انرژی
جوانان وجود دارد که توطئه گران می توانند بر روی آن حساب کنند!
اگر
مسوولان به خود نیایند و جوانان و نیازهای آنان را به رسمیت نشناسند و
بخشی از ثروت مملکت را صرف رفاه و تفریح و خنده و خوشی جوانان نکنند ، هیچ
تضمینی وجود ندارد که انرژی جوانی آنها در مسیر درست به کار برود ؛ این یک
واقعیت جدی است و تعارفی هم در کار نیست.